جدول جو
جدول جو

معنی هم لباس - جستجوی لغت در جدول جو

هم لباس
(هََ لِ)
دو تن که جامۀ همانند پوشند، در تداول، کسانی را گویند که لباس صنف خاصی را به تن کنند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم کلاس
تصویر هم کلاس
دو یا چند شاگرد که در یک کلاس درس بخوانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم زبان
تصویر هم زبان
هر یک از دو یا چند تن که به یک زبان و یک لغت صحبت کنند، کنایه از هم دل، کنایه از همنشین
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
مرکّب از: بی + لباس، که جامه ندارد. برهنه و عریان، بیچاره و فرومانده. (ناظم الاطباء)، رجوع به مدد شود
لغت نامه دهخدا
(هََ کِ)
مرکّب از: هم، فارسی + کلاس، فرانسوی، در فارسی یعنی دو شاگرد مدرسه که در یک پایه از تحصیل اند و مواد درسی آنان مساوی است و به خصوص که در یک اطاق (کلاس) درس خوانند
لغت نامه دهخدا
(هََ)
عدیل. برابر. هم سنگ. معادل. هم وزن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
در اصطلاح بنایان، دو پی یا دو قسمت از دیوارکه با هم برابر و از نظر عرض یا ارتفاع در یک سطح باشد. یک نواخت. (یادداشت مؤلف). یک اندازه. هم طراز
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم کلاس
تصویر هم کلاس
همشاگرد، چند نفر که در یک کلاس درس می خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که با دیگری درتکلم بزبانی شرکت دارد، همدمی که سخن شخص را نیک دریابد: هر که او از همزبانی شد جدا بی زبان شد گر چه دارد صد نوا. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
مترادف: ، متفق القول، همدم، هم سخن، هم کلام
فرهنگ واژه مترادف متضاد